Total search result: 202 (1813 milliseconds) |
ارسال یک معنی جدید |
|
|
|
|
Menu
|
English |
Persian |
Menu
|
|
process U |
تعداد کارهایی که باید انجام شوند تا به هدف رسید |
|
|
processes U |
تعداد کارهایی که باید انجام شوند تا به هدف رسید |
|
|
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
Other Matches |
|
|
job U |
کار یا تعداد کارهایی که به عنوان یک واحد انجام می شوند |
|
|
jobs U |
کار یا تعداد کارهایی که به عنوان یک واحد انجام می شوند |
|
|
loads U |
تعداد کارهایی که ماشین باید کامل کند |
|
|
load U |
تعداد کارهایی که ماشین باید کامل کند |
|
|
job U |
مرتب کردن کارهایی که باید پردازش شوند |
|
|
jobs U |
مرتب کردن کارهایی که باید پردازش شوند |
|
|
manager U |
نرم افزاری که کارهایی که باید پردازش شوند را مرتب میکند |
|
|
managers U |
نرم افزاری که کارهایی که باید پردازش شوند را مرتب میکند |
|
|
queueing U |
نرم افزاری که کارهایی که باید پردازش شوند را مرتب میکند |
|
|
queued U |
نرم افزاری که کارهایی که باید پردازش شوند را مرتب میکند |
|
|
queues U |
نرم افزاری که کارهایی که باید پردازش شوند را مرتب میکند |
|
|
queue U |
نرم افزاری که کارهایی که باید پردازش شوند را مرتب میکند |
|
|
maintenance U |
1-قرار دادن ماشین در وضعیت کارایی خوب . 2-کارهایی که برای اجرای سیستم انجام می شوند مثل ترمیم خرابی ها |
|
|
to bite the bullet <idiom> U |
باید انجام کاری سخت یا ناخوشایند را پذیرفت تا بتوان به مقصد اصلی رسید |
|
|
agenda U |
لیستی از کارها و قرارهای ملاقات یا فعالیتها که باید در یک روز مشخص انجام شوند |
|
|
agendas U |
لیستی از کارها و قرارهای ملاقات یا فعالیتها که باید در یک روز مشخص انجام شوند |
|
|
ULA U |
قطعهای که حاوی تعداد مدار منط قی جدا و دروازه هایی که سپس توسط مشتری وصل می شوند تا تابع مورد نظررا انجام دهند |
|
|
jobs U |
کارهایی که در هر لحظه در سیستم پردازش می شوند |
|
|
job U |
کارهایی که در هر لحظه در سیستم پردازش می شوند |
|
|
activity U |
بیشترین تعداد کارهایی که در یک سیستم چند منظوره قابل اجراست |
|
|
activities U |
بیشترین تعداد کارهایی که در یک سیستم چند منظوره قابل اجراست |
|
|
stacked U |
ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند |
|
|
stack U |
ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند |
|
|
stacks U |
ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند |
|
|
combinatorics U |
محاسبه تعداد موارد یکسان تعداد راههای انجام یک کار ترکیب شناسی |
|
|
check lists U |
فهرست کارهایی که میبایست انجام شود |
|
|
process U |
انجام دادن کارهایی برای تولید نتیجه |
|
|
processes U |
انجام دادن کارهایی برای تولید نتیجه |
|
|
history U |
خصوصیت برخی برنامه ها که کارهایی که کاربر انجام داده |
|
|
workload U |
مقدار کارهایی که شخص یا کامپیوتر انجام داده اند |
|
|
workloads U |
مقدار کارهایی که شخص یا کامپیوتر انجام داده اند |
|
|
histories U |
خصوصیت برخی برنامه ها که کارهایی که کاربر انجام داده |
|
|
satellites U |
کامپیوتری که کارهایی را تحت کنترل کامپیوتر دیگر انجام میدهد |
|
|
satellite U |
کامپیوتری که کارهایی را تحت کنترل کامپیوتر دیگر انجام میدهد |
|
|
fail U |
انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن |
|
|
fails U |
انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن |
|
|
failed U |
انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن |
|
|
failures U |
انجام ندادن کاری که باید انجام شود |
|
|
failure U |
انجام ندادن کاری که باید انجام شود |
|
|
subroutine U |
تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود |
|
|
gurantee U |
عبارت از ان است که دولت یا دولتهایی طی معاهدهای متعهد شوند که انچه را قادر باشند جهت انجام امر معینی انجام دهند |
|
|
pitches U |
تعداد حروف کم در یک اینچ از خط جا می شوند |
|
|
pitch U |
تعداد حروف کم در یک اینچ از خط جا می شوند |
|
|
vertical U |
تعداد خط وط که پیش از شروع چاپ مجدد باید رد کرد |
|
|
cps U |
تعداد حروفی که هر لحظه چاپ یا پردازش می شوند |
|
|
current liabilities U |
بدهیهایی که باید در اینده نزدیک پرداخت شوند |
|
|
divides U |
پیدا کردن تعداد چهار هایی که در عدد جا می شوند |
|
|
divide U |
پیدا کردن تعداد چهار هایی که در عدد جا می شوند |
|
|
scans U |
تعداد موضوعات درفایل یا لیست که در اسکن بررسی می شوند |
|
|
scan U |
تعداد موضوعات درفایل یا لیست که در اسکن بررسی می شوند |
|
|
scanned U |
تعداد موضوعات درفایل یا لیست که در اسکن بررسی می شوند |
|
|
macroelement U |
تعداد داده ها که به عنوان یک عضو در نظر گرفته می شوند |
|
|
queues U |
تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند |
|
|
cycles U |
تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند |
|
|
slots U |
تعداد بیتهایی که یک پیام را شامل شوند و در شبکه حلقوی بچرخند |
|
|
slotting U |
تعداد بیتهایی که یک پیام را شامل شوند و در شبکه حلقوی بچرخند |
|
|
queued U |
تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند |
|
|
outdegree U |
تعداد رئوس جهت داری که ازیک گره خارج می شوند |
|
|
slot U |
تعداد بیتهایی که یک پیام را شامل شوند و در شبکه حلقوی بچرخند |
|
|
cycled U |
تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند |
|
|
queueing U |
تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند |
|
|
queue U |
تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند |
|
|
cycle U |
تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند |
|
|
unpopulated board U |
تخته مداری که مولفههای ان باید توسط خریدار تهیه شوند |
|
|
hertz U |
واحد فرکانس SI که به صورت تعداد سیکل ها در ثانیه نشان داده می شوند |
|
|
densities U |
تعداد بیتهایی که در یک واحد مسافت در دیسک یا نوار مغناطیسی ذخیره می شوند |
|
|
packing U |
تعداد بیتهای داده که در یک واحد مساحت دیسک یا نوار ذخیره شوند |
|
|
density U |
تعداد بیتهایی که در یک واحد مسافت در دیسک یا نوار مغناطیسی ذخیره می شوند |
|
|
mask U |
کلمه داده در کامپیوتر که خط وط وقفهای که باید فعال می شوند را انتخاب میکند |
|
|
masks U |
کلمه داده در کامپیوتر که خط وط وقفهای که باید فعال می شوند را انتخاب میکند |
|
|
verba accipienda sunt secundum U |
materiam subjectam الفاظ باید به مقتضای موضوع تعبیر و تفسیر شوند |
|
|
oddest U |
سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند. |
|
|
odder U |
سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند. |
|
|
odd U |
سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند. |
|
|
frequency U |
تعداد سیکل ها یا دوره زمانی از حالت موج با قاعده که در هر ثانیه تکرار می شوند |
|
|
frequencies U |
تعداد سیکل ها یا دوره زمانی از حالت موج با قاعده که در هر ثانیه تکرار می شوند |
|
|
powered U |
اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود. |
|
|
powering U |
اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود. |
|
|
powers U |
اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود. |
|
|
power U |
اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود. |
|
|
edited U |
ترتیبی از حروف یا کلیدها که باید انتخاب شوند تا تابعی یا ویرایشگری فعال شود |
|
|
edit U |
ترتیبی از حروف یا کلیدها که باید انتخاب شوند تا تابعی یا ویرایشگری فعال شود |
|
|
The City Council has decreed that all dogs must be kept on a leash there. U |
شورای شهر مقرر کرده است که تمام سگ ها باید با افسار بسته شوند . |
|
|
backlogs U |
کاری که باید انجام شود |
|
|
backlog U |
کاری که باید انجام شود |
|
|
loads U |
کاری که باید انجام شود |
|
|
load U |
کاری که باید انجام شود |
|
|
length U |
تعداد داده هایی که در بافر ذخیره می شوند تا پردازنده آماده دریافت آنها شود |
|
|
lengths U |
تعداد داده هایی که در بافر ذخیره می شوند تا پردازنده آماده دریافت آنها شود |
|
|
volatility U |
تعداد رکوردهایی که از یک سیستم کامپیوتری حذف یا لعنه می شوند در مقایسه با کل اعداد ذخیره شده |
|
|
suite of programs U |
1-گروه برنامه هایی که یکی پس از دیگری اجرا می شوند. 2-تعداد برنامههای یک کار مشخص |
|
|
recording U |
تعداد بیتهای داده که در یک واحد مساحت روی دیسک یا نوار مغناطیسی ذخیره می شوند |
|
|
recordings U |
تعداد بیتهای داده که در یک واحد مساحت روی دیسک یا نوار مغناطیسی ذخیره می شوند |
|
|
record U |
تعداد موضوعات دادههای مبوطه که در حافظه موقت نگهداری می شوند و اماده پردازش هستند |
|
|
parity U |
سیسم برسی خطا که هر سری بیتهای ارسالی باید تعداد یکهای دودویی فرد داشته باشند |
|
|
parity U |
سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای ارسالی باید تعداد یکهای دودویی زوج داشته باشند |
|
|
interrupts U |
اصط لاحی در برنامه نویسی کامپیوتری که خط وط وقفهای که باید فعال شوند را انتخاب میکند |
|
|
interrupting U |
اصط لاحی در برنامه نویسی کامپیوتری که خط وط وقفهای که باید فعال شوند را انتخاب میکند |
|
|
interrupt U |
اصط لاحی در برنامه نویسی کامپیوتری که خط وط وقفهای که باید فعال شوند را انتخاب میکند |
|
|
queried U |
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود |
|
|
querying U |
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود |
|
|
queries U |
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود |
|
|
query U |
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود |
|
|
clusters U |
تعداد ترمینال یاوسایل یا ایستگاهها یا مکانهای حافظهای که در یک محل جمع شده اند و کنترل می شوند |
|
|
cluster bomb U |
تعداد ترمینال یاوسایل یا ایستگاهها یا مکانهای حافظهای که در یک محل جمع شده اند و کنترل می شوند |
|
|
cluster U |
تعداد ترمینال یاوسایل یا ایستگاهها یا مکانهای حافظهای که در یک محل جمع شده اند و کنترل می شوند |
|
|
cluster bombs U |
تعداد ترمینال یاوسایل یا ایستگاهها یا مکانهای حافظهای که در یک محل جمع شده اند و کنترل می شوند |
|
|
icebox rivet U |
میخ پرچهای الومینیوم که تاموقع مصرف باید در دمای زیر صفر نگه داشته شوند |
|
|
to have to bite the bullet <idiom> U |
باید انجام کاری سخت یا ناخوشایند را پذیرفت |
|
|
operation U |
ترتیب ای که عملیات دستور انجام می شوند |
|
|
run duration U |
که زمان اجرای برنامه انجام می شوند |
|
|
languages U |
زبان برنامه نویسی که از نشانه هایی استفاده میکند تا دستورات ای که باید به کد ماشین تبدیل شوند را کد کند |
|
|
language U |
زبان برنامه نویسی که از نشانه هایی استفاده میکند تا دستورات ای که باید به کد ماشین تبدیل شوند را کد کند |
|
|
logograph U |
چیستان یامعمایی متشکل ازکلماتی که باید باهم جمع شوند وکلمه دیگری ازان ساخته شود |
|
|
cache memory U |
بخشی در حافظه سریع که چند دستور بعدی که باید توسط پردازنده پردازش شوند را مشخص میکند. |
|
|
logogram U |
چیستان یامعمایی متشکل ازکلماتی که باید باهم جمع شوند وکلمه دیگری ازان ساخته شود |
|
|
caches U |
بخشی در حافظه سریع که چند دستور بعدی که باید توسط پردازنده پردازش شوند را مشخص میکند. |
|
|
cache U |
بخشی در حافظه سریع که چند دستور بعدی که باید توسط پردازنده پردازش شوند را مشخص میکند. |
|
|
entry U |
موقعیتی که باید پیش از ورود یک تابع انجام شود |
|
|
initialled U |
موقعیتی که باید پیش از انجام یک تابع برقرار باشد |
|
|
initialling U |
موقعیتی که باید پیش از انجام یک تابع برقرار باشد |
|
|
initial U |
موقعیتی که باید پیش از انجام یک تابع برقرار باشد |
|
|
initialed U |
موقعیتی که باید پیش از انجام یک تابع برقرار باشد |
|
|
initialing U |
موقعیتی که باید پیش از انجام یک تابع برقرار باشد |
|
|
initials U |
موقعیتی که باید پیش از انجام یک تابع برقرار باشد |
|
|
parallels U |
تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی |
|
|
parallel U |
تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی |
|
|
even par U |
انجام تعداد ضربات استاندارددر یک بخش یا تمام بخشای گلف |
|
|
parallelling U |
تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی |
|
|
paralleled U |
تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی |
|
|
paralleling U |
تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی |
|
|
parallelled U |
تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی |
|
|
inputted U |
لیست دستورات که به صورت ورود انجام می شوند. |
|
|
input U |
لیست دستورات که به صورت ورود انجام می شوند. |
|
|
activities U |
کارها یا وفایفی که روی یک کامپیوتر انجام می شوند |
|
|
activity U |
کارها یا وفایفی که روی یک کامپیوتر انجام می شوند |
|
|
routing U |
عملیاتی که درحین مسیریابی پیام انجام می شوند |
|
|
looped U |
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود |
|
|
loop U |
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود |
|
|
loops U |
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود |
|
|
to pay against receipt U |
در برابر رسید پرداختن درمقابل رسید دادن |
|
|
multifunction U |
ایستگاه کاری که چندین کار می توانند انجام شوند |
|
|
branch U |
یک یا چند مسیر که می توانند پس از یک عبارت شرطی انجام شوند |
|
|
branches U |
یک یا چند مسیر که می توانند پس از یک عبارت شرطی انجام شوند |
|
|
operation U |
بخشی از دستور کد ماشین که عملی باید انجام شود را مشخص میکند |
|
|
operates U |
بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را معرفی میکند |
|
|
operated U |
بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را معرفی میکند |
|
|
operate U |
بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را معرفی میکند |
|
|
op code U |
بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را مشخص میکند |
|
|
overflow U |
وضعیتی در شبکه که تعداد ارسال ها از حد بیشتر باشد و به مسیر دیگری ارسال می شوند |
|
|
overflowed U |
وضعیتی در شبکه که تعداد ارسال ها از حد بیشتر باشد و به مسیر دیگری ارسال می شوند |
|
|
overflows U |
وضعیتی در شبکه که تعداد ارسال ها از حد بیشتر باشد و به مسیر دیگری ارسال می شوند |
|
|
machine U |
تعداد قط عات متحرک جدا یا بخشها که با هم کار می کنند تا فرآیندی را انجام دهند |
|
|
machined U |
تعداد قط عات متحرک جدا یا بخشها که با هم کار می کنند تا فرآیندی را انجام دهند |
|
|
duty rated U |
بیشترین تعداد عملیات که یک وسیله در یک زمان با مشخصات معلوم میتواند انجام دهد |
|
|
machines U |
تعداد قط عات متحرک جدا یا بخشها که با هم کار می کنند تا فرآیندی را انجام دهند |
|
|
integrated U |
محیط اداره که همه عملیات با کامپیوتر مرکزی انجام می شوند |
|
|
bins U |
محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند |
|
|
bin U |
محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند |
|
|
connective U |
نشانه بین دو عملوند که نشان دهنده عملی است که باید انجام شود |
|
|
mflops U |
اندازه سرعت محاسبه که به عنوان تعداد دستورات اعشاری که در ثانیه پردازش می شوند محاسبه میشود |
|
|
ganged U |
وسایل که به صورت مکانیکی متصل شده اند و با یک عمل انجام می شوند |
|
|
key |
ترکیب دو یا چند کلید که تابعی را انجام می دهند وقتی با هم انتخاب شوند |
|
|
inputted U |
سیگنالهای الکتریکی که به مدارهای مربوطه اعمال می شوند تا عملیات را انجام دهند |
|
|
input U |
سیگنالهای الکتریکی که به مدارهای مربوطه اعمال می شوند تا عملیات را انجام دهند |
|
|
convention U |
استاندارها یا قوانین آشنا که برای ایجاد سازگاری نرم افزار یا سخت افزار باید دنبال شوند |
|
|
conventions U |
استاندارها یا قوانین آشنا که برای ایجاد سازگاری نرم افزار یا سخت افزار باید دنبال شوند |
|
|
arithmetic U |
محاسباتی که روی اعداد انجام می شوند از قبیل جمع و تفریق و ضرب و تقسیم |
|
|
Boolean connective U |
حروف و نشانه ها در یک عمل Boolen که عملی که باید روی عملوندها انجام شود بیان میکند |
|
|
language U |
دستوراتی که منابع لازم برای یک کار که باید توسط کامپیوتر انجام شود را مشخص می کنند |
|
|
languages U |
دستوراتی که منابع لازم برای یک کار که باید توسط کامپیوتر انجام شود را مشخص می کنند |
|
|
stacked U |
ثبات آدرس که حاوی محل دادهای است که بیشتر استفاده می شوند یا آدرس دستور بعدی که باید پردازش شود |
|
|
stack U |
ثبات آدرس که حاوی محل دادهای است که بیشتر استفاده می شوند یا آدرس دستور بعدی که باید پردازش شود |
|
|
stacks U |
ثبات آدرس که حاوی محل دادهای است که بیشتر استفاده می شوند یا آدرس دستور بعدی که باید پردازش شود |
|
|
gate U |
تعداد دروازههای منط ق متصل بهم که در یک مدار مجتمع ایجاد شده تا یک تابع پیچیده را انجام دهد |
|
|
gates U |
تعداد دروازههای منط ق متصل بهم که در یک مدار مجتمع ایجاد شده تا یک تابع پیچیده را انجام دهد |
|
|
unmodified instruction U |
دستور برنامه که مستقیماگ و بدون تغییرات اجرا میشود تا عملیاتی که باید انجام شود را بدست آورد |
|
|
groups U |
طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر |
|
|
group U |
طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر |
|
|
end U |
توابعی که پیش از اتمام اجرای برنامه انجام می شوند تا توابع خاص سیستم را اعمال کنند |
|
|
ended U |
توابعی که پیش از اتمام اجرای برنامه انجام می شوند تا توابع خاص سیستم را اعمال کنند |
|
|
centralized U |
امکانات پردازش داده که در یک محل متمرکز و قابل دستیابی توسط سایر کاربران انجام می شوند |
|
|
ends U |
توابعی که پیش از اتمام اجرای برنامه انجام می شوند تا توابع خاص سیستم را اعمال کنند |
|
|
modal U |
1-مربوط به حالتها. 2-در ویندوز پنجرهای که نمایش داده می شوند و به کاربر امکان انجام کاری خارج از آن را نمیدهد |
|
|
modals U |
1-مربوط به حالتها. 2-در ویندوز پنجرهای که نمایش داده می شوند و به کاربر امکان انجام کاری خارج از آن را نمیدهد |
|
|
absolute system of units |
سیستم واحد ها که در آن کمترین تعداد واحد یا یکه بعنوان واحد های اصلی انتخاب شده و سایر واحدها از آنها مشتق شوند |
|
|
gestalt U |
تشکیل و ترکیب چندعامل یاپدیده فیزیکی وحیاتی وروانشناسی برای انجام کارواحدو دست داده جزئی از کل شوند |
|
|
shift U |
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند |
|
|
shifts U |
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند |
|
|
shifted U |
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند |
|
|
routinely U |
تعداد دستوراتی که کار مشخص را انجام می دهند ولی برنامه کامل نیستند, بخشی از یک برنامه هستند |
|
|
routine U |
تعداد دستوراتی که کار مشخص را انجام می دهند ولی برنامه کامل نیستند, بخشی از یک برنامه هستند |
|
|
routines U |
تعداد دستوراتی که کار مشخص را انجام می دهند ولی برنامه کامل نیستند, بخشی از یک برنامه هستند |
|
|
dynamically U |
توقف فرآیند ووووقتی سیستم به کاربر می گوید پیش از خاتمه فرآیند عملی باید انجام شود |
|
|
dynamic U |
توقف فرآیند ووووقتی سیستم به کاربر می گوید پیش از خاتمه فرآیند عملی باید انجام شود |
|
|
specification U |
مین شود یا کاری که باید انجام شود |
|
|
union shop U |
یکی از اصول سیستم سندیکایی که به موجب ان کارگرانی که عضو اتحادیه نیستند می توانند استخدام شوند ولی پس از استخدام باید به عضویت اتحادیه درایند |
|
|
classing U |
در یک زبان برنامه سازی تعریف آنچه یک تابع نرم افزاری باید انجام دهد ویا نوع دادهای که یک متغیر میتواند نگه دارد |
|
|
classes U |
در یک زبان برنامه سازی تعریف آنچه یک تابع نرم افزاری باید انجام دهد ویا نوع دادهای که یک متغیر میتواند نگه دارد |
|
|
classed U |
در یک زبان برنامه سازی تعریف آنچه یک تابع نرم افزاری باید انجام دهد ویا نوع دادهای که یک متغیر میتواند نگه دارد |
|